معنی پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن, معنی پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن, معنی /cdaاjd، اjbmi، kpjت، تj;bsتd، bcb، kqzcf lcbj kpjت xbilcbj, معنی اصطلاح پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن, معادل پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن, پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن چی میشه؟, پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن یعنی چی؟, پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن synonym, پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن محنت زدهکردن definition,